کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : عباس احمدی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : مثنوی    

کـشـتـی بــاورمـان نـوح نـدارد بـی‌تـو            زنـدگی نـیــز دگـر روح نـدارد بـی‌تـو

لحـظه‌ها در غـم هجـر تو کفن پوشیدند            هـمـۀ خـاطـره‌ها زهـر بـلا نـوشـیـدنـد


یک طرف جـنّـتـی از آیـۀ قـرآنـی بود            یک طرف دوزخی از لشکر سفیانی بود

آسمان تیره شد و پشت زمین تیر کشید            تا خزان خم شد و بر جدّ تو شمشیر کشید

آری این آیت حق مثل علی مظلوم است            او جگر گوشۀ زهراست، ولی مظلوم است

آن که با شور دعا بر عـرفات آتش زد            عـطشـش بر جگر نهرِ فـرات آتش زد

بین تقدیر و عطش هَروله می‌کرد حسین            رفتنش خون به دل قافله می‌کرد حسین

روز و شب بی‌تو ببین شام غریبان شده است            و سری بر سر نی قاری قرآن شده است

نخل‌ها هم پس از این واقعه شاعر شده‌اند            ذاکـر حُـرّ و حبیب بن مـظاهـر شده‌اند

داغ هـفـتاد و دو آلالۀ بی‌سـر با توست            سیـصد و سیـزده آئـیـنۀ باور با توست

جـاده‌ها چـشم به راه‌انـد، بـیا، زود بیا!            جان به لب آمده، ای مهدی موعود،‌ بیا!

: امتیاز

مناجات شب هشتم مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

هـرشب نسـیم اشکِ مرا در بیاورد            تا عـطـرِ آن عـبایِ معـطـر بـیاورد

خاکی شده است شانۀ تو تا برایِ ما            قـدری از آن عـبایِ مطـهـر بیـاورد


هرشب کنارِ روضه‌ای از تو گداختیم            هر نـالـه از تـو داغِ مُکـرر بـیاورد

ما گـریه می‌کـنـیم بیایی و دستِ تـو            سنـگـی برای تُـربَتِ مـادر بـیـاورد

سر پیشِ این و آن نکنم خَم، تمامِ عمر            اربـاب رزق خـانـۀ نـوکـر بـیـاورد

اجـرِ تمامِ زحـمت ما را حـسـین داد            هـنگـامِ مـرگ چـند بـرابـر بـیـاورد

پای حدیث منبر واعظ نشین که بُرد            آنکس که دل به مجلس و منبر بیاورد

مـا دیـده‌ایـم لـطـف امــامِ رئـوف را            از مشهدش به روضه کبوتر بیاورد

شد شام هشتم جگرت سوخت، تا حرم            بابـا چگـونه اینـهـمه اکـبـر بـیـاورد

مـا داد مـی‌زنــیـم بــرایِ دلِ شــمـا            داغِ حـسـیـن دادِ تـو را در بــیـاورد

: امتیاز

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ز آستان تو دورم دلـم‌ پر آشـوب است            گواه من به همین پلکهای مرطوب است

فـقـط بـخـاطـر تـو آبـرو به مـن دادنـد            چنان سگی که به اصحاب کهف منسوب است


ز من ‌مخواه صبوری کنم به پای فراق            که صبر پای فراق تو کار ایوب است

دعای خیر تو باعث شده زمین نخورم            چقدر اینکه تو هستی کنار من خوب است

گـرفـتـه دیـدۀ ما را حجـابی از ظلـمت            نگار ما پس صدها حجاب محجوب است

بـدون تـو هــمـۀ سـال را عــزا داریـم            زمان دوری یوسف عزای یعقوب است

دلم ز کثرت عصیان بسان سنگ سیاه            نمی‌رسد به وصالت دلی که معیوب است

عریضه دادم‌ و گـفتم‌ مرا حرم بفرست            تمام‌حاجت من در عریضه مکتوب است

غـریب کـرب وبـلا در میان گـودال و            به روی پیکر او سنگ و آهن و‌چوب است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مرا درست کن و به وصال خود برسان            نمی‌رسد به وصالت دلی که معیوب است

مناجات شب دوم مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمدعلی بیابانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

چه می‌شود كه سرانجام، آن زمان برسد            و قـطره نیـز به دریای بیـكـران برسد

محـرم است بـیا تـا كه چـشـم مُـردۀ ما            برای گریه در این روضه‌ها به جان برسد


چـقـدر نـزد تـو با آبـروست دسـتی كه            برای خـرجی این مـاه بر دهـان برسد

شبـیه فاطمه خـوشحال می‌شوی وقـتی            بـرای مجـلـس جـدّ تو میـهـمـان بـرسد

بـه كــربـلای شـب دومت بـبـر مـا را            خبـر رسیـده قـرار است كاروان برسد

به عـرش می‌رسـد آقا صدای نـالـۀ تو            اگر به روضۀ گودال، روضه‌خوان برسد

حـســیــن آمـده و رأس او قــرار شـده            به شمر و حرمله و خولی و سنان برسد

: امتیاز

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : امیر فرخنده نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

از ابـتـدا آرام جـان مـا تـو هـسـتی            تا انـتـهـا ورد زبـان مـا تو هـسـتی
باید بـگـوئـیم از تو تا دنـیا بفـهـمـد            راه نـجـات مـردم دنـیـا تو هـسـتی


ما رفـته‌ایم از خانه امن تو بـیرون            چون طفل سرگردان ولی بابا تو هستی
دنـیا اگـر پـشت سـر هـم بـد بـیارد            غم در دل ما جا ندارد تا تو هستی
آقا میان شهـر بـویی از شما نیست            در روضه می‌گویم بیا اینجا تو هستی
ما روضه خواندیم و شنیدیم و تو دیدی            پس داغدار ظهر عاشورا تو هستی
در عمق این روضه صدای گریه آمد            یا مادرت زهراست آقا یا تو هستی
ای مـنـتـقـم بـرگـرد با داغ مـدیـنـه           
تسکین درد مادرت زهرا تو هستی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید. ضمنا بند آخر به دلیل وجود ایرادات متعدد کلا حذف شد.

ای مـنـتـقـم بـرگـرد با داغ مـدیـنـه            تـسکـین مـادرت زهـرا تو هـسـتی

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمدعلی بیابانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دوبـاره از می این ماه اشـك می‌نـوشم            به اذن صاحب عـزایم سـیاه می‌پـوشم

دوباره نـیـسـتی و بـاز بار این غـم را            نـگـاه لـطـف تو انداخـت بر سر دوشم


سـیـاهـی دلـم از تو اگرچه دورم كرد            میان روضه ولی با تو زود می‌جوشم

برای آنـكه بـمـیـرم مـیـان یك روضـه            دو ماه شب به شب و روضه روضه می‌كوشم

صـدای نـالـه یا جـدی الـغـریب تـو را            چه خـوب بود كه یكـبار بشنود گـوشم

چه خوب بود اگر امروز كـربلا بودم            و می‌گرفـتم شش گوشه را در آغـوشم

اگـر كه امشب در قـتـلـگـاه نـاله زدی            مـیـان نـالـۀ زهـــرا مـكـن فـرامـوشـم

: امتیاز

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : نعیمه امامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

الا غـریـبۀ دلخـسـته، از سـفـر برگـرد            شتاب کن گل نرگس، همین سحر برگرد

فرا گـرفـتـه مـصـیـبت تـمـام عـالـم را            شده است بی‌تو بـلاها عـظیم‌تر برگرد


نشسته بر دلمان داغ دوریت ای عشق            بس است پـادشه غـایب از نظر برگرد

تو را قسم به نفـس‌های خـسته در آتش            تو را قسم به گلی لای میخ و در، برگرد

به لحظه‌ای که عطش قلب مشک را سوزاند            به حق حضرت سقای خون جگر برگرد

هنوز چشم به راهم در آرزوی وصال            شبی تمام کن هجران و بی‌خبر برگرد

اگر چه هیچ کسم در نگاهت ای همه کس            نظـر به ذرۀ هـیچی کن و دگـر برگرد

گذشت عمر و سپـیدی نشست بر مویم            شکـسـته‌تر شده‌ام بی تو پیـرتر برگرد

دوباره ندبه و شرح فراق و حسرت و غم            دوباره یک غزل و چشم های تر برگرد

: امتیاز

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : نعیمه امامی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

افتادْ از نفـس یل حـیـدر شـتاب کن            خنجر نشست بر رگ و حنجر، شتاب کن

الشمـر جالـسٌ... و صدایی بلند شد            پیچیده عطـر چادر مادر شتاب کن


چشم حرامیان به حرم خیره شد بیا            غارت کنند پیکـر بی سر شتاب کن

ای صاحب عـزای شه تشنه لب بیا            مجروح روضه‌های مکرر شتاب کن

ای داغـدار غـربت سـلطـان کـربلا            عجل علی ظهورک یا حجـت خـدا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع تغییر داده شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَیتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَی بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

چشم حرامیان به حرم خیره شد بیا            دستی رسید گوشۀ معجر شتاب کن

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : امیر فرخنده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بی‌قرار توأم و در دل تنگـم گله نیست            بخدا غـیبت تو علت این فـاصله نیست
منم و چشم گنهکار، تویی رو به رویم            نیستم لایق دیدار و جز این مسئله نیست


صبح تا شب به هوای دل هر کس رفتم            تا رسیدم به تو گفتم که مرا حوصله نیست
مـهـدی فـاطـمه برگـرد بهم ریخـتـه‌ایم            هیچکس غیر تو پایان ده این قائله نیست
در جـهـانی که فـراموش کند یاد تو را            روزی خلق بجز سیل، بلا، زلزله نیست
آه بگذر که حسین ابن علی در راه است            کاش امسال بگـویند که با عـائله نیست
روضه‌خوان کاش بگوید وسط روضه به ما            به خدا هیچ زنی در دل این قافله نیست
دخـتـری کاش نبـاشـد به اسارت برود            و اگر هست بگوئید به پا سلسله نیست
روضه خواندید بگوئید که اینبار رباب            وسط بـزم شراب است ولی حرمله نیست

: امتیاز

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمدعلی بیابانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای گـیـسوی هـماره پـریـشان کـربلا            ای چـشـمۀ هـمـیشه خـروشان کربلا

با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته!            در سـرخـی عـقـیـق سـلـیـمان كـربلا


هر یک فراز ناحیه صد مقتل آتش است            از اعــظـم مــراثـی دیــوان کــربــلا

گـفـتی لا نـدبـنـک یا جـدی الغـریب!            گفتی که جان فدای تو ای جان کربلا!

آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود            با یاد خـشـکی لـب عـطـشان کـربـلا

آه از دمی كه لـشـكر اعدا نكرد شرم            كردند رو به خـیـمۀ سـلـطـان كـربلا

صفین اگر که مصحف قرآن به نیزه دید            بر نـیـزه رفـت قـاری قـرآن کــربـلا

: امتیاز

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمدعلی بیابانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بی‌پـناهـیم، تهی دست و فـقـیر آمده‌ایم            مستجـیـریم و به دنـبال مجـیـر آمده‌ایم

ما که مسکین و یتیمیم و اسیریم چه باک            به روی باز تو یا نعـم الامـیـر آمده‌ایم


مثل اشکی که روی نامهٔ ما ریخـته‌ای            از بـلـنـدای نـگـاه تو به زیـر آمـده‌ایـم

چـقـدر مـنـتـظـر منـتـظـرانت مـانـدی            منتظر ماندی و افسوس که دیر آمده‌ایم

سخـتی راه، بـه دوش تو و آلـت افـتاد            ما به هـمراه تو از بین مـسـیر آمده‌ایم

چقـدر لطف در این سفره مهـیا کردی            بـاز ما در طلـب نـان و پـنـیـر آمده‌ایم

دو سه خط روضه سر سفره مرا مهمان کن            تـشنه چشـمیم و پی گریهٔ سیـر آمده‌ایم

با دل سوخته عـمری‌ست که ما دنـبال            سر در طشت و تن بین حصیر آمده‌ایم

: امتیاز

مناجات ماه مُحرّمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مُحرّمی که نباشی در آن مُحرّم نیست           بـدون تو ضربـان زمـین منـظم نیست

چـقـدر سـاده گـرفـتـیم بی‌تـو بـودن را           هزار سال بـدون تو زندگی کـم نیست


خودت بخواه که دست از گناه بردارم           که عهـدهای منِ روسیاه محکـم نیست

هـزار بار خودت را به ما نشان دادی           ولی چه فایده چشمان ما که مَحرَم نیست

خودم به چشم خودم دیده‌ام که در روضه           حلاوتی‌ست که در هیچ جای عالم نیست

حوائجم همه در بین روضه یادم رفت           غمت چه کرده غم روزگار یادم نیست

بـیـا و روضـۀ گــودال را بـخـوان آقـا           محرمی که نباشی در آن محرم نیست

: امتیاز

مناجات اربعینی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در میان عاشقان عطر حضورت می‌رسد            با ظهور اربعین بوی ظهورت می‌رسد

بیشتر از روز عاشورا به روز اربعـین            بر لبِ لب تشنگان جام طهورت می‌رسد


بسکه در ماه صفر عالم حسینی می‌شود            از مسیر کـربلا امـواج نـورت می‌رسد

با چه شوقی اهل ایمان راهـپیمایی کنند            کاروان در کاروان بوی عبورت می‌رسد

در تمام نوحه‌ها هـستی و نوحه می‌کنی            از میان شورها نجوای شورت می‌رسد

چیست موکبهای ما؟ میعادگاه وصل یار            ذی طُوی اینجاست، عطر کوهِ طورت می‌رسد

هیچکس اینجا ندارد حاجتی جز روی تو            دارد از ره روز مُوفورُ السُّرورت می‌رسد

یالثـارات الحـسـیـنت می‌شود نزدیکـتـر            نعـرۀ یا فـاطـمـه از راه دورت می‌رسد

گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است            غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت می‌رسد

هرچه میخواهی بده فرمان، که ما آماده‌ایم            این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت می‌رسد

بـا کـلام نــافـذ تـو عـقـل‌ها کـامـل شـود            خطبه‌ای خوان، خود بگو فتح وُفورت می‌رسد

عمّه جـانت روی تلّ زینـبـیـه مـنـتـظـر            زینبیه پرسد از تو، کی ظهورت می‌رسد

نالـه از گـودال می‌آیـد که ایـنَ المنـتـقـم            انتقام انگار از اشک غـرورت می‌رسد

الـتـیام زخـم‌هـای چـارده مـعـصـوم کـو            انتقام زخـم پهلـو زخم صورت می‌رسد

: امتیاز

مناجات اسارت اهل بیت در شام با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : ناصر دودانگه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مـی‌آورم بـه روی لــبــم الـســلام را            آغــاز می‌کـنـم سـخـنـم بــا امــام را

ما عاقبت به خیری‌مان در پناه توست            از مـا مـگـیـر این کـرم مـسـتـدام را


کاری خوش است که تو درستش کنی فقط            نسپار دست خـلق خـدا این غـلام را

ما مـحـترم شـدیم به لطـف نـگـاه تو            بـی‌تـو نـداشـتـیـم هـمـین احـتـرام را

آوازه‌اش تـمام جهـان را فرا گـرفت            هرکس که زد به خاطر تو قید نام را

برکت بده برای تو روضه نوشـته‌ام            خـتـم به خـیـر کن تو غـم نـاتـمام را

داری جلوتر از غزلم گـریه می‌کنی            من که نـگـفـتـه‌ام غـم بـازار شام را

اشک سـر بـریـدۀ جـدّت شـدیـد شـد            زینب هـمـین که وارد بزم یـزید شد

: امتیاز

مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

هر شب نـسـیم اشکِ مـرا در بیاورد            تا عـطـرِ آن عـبـایِ مـعـطـر بـیاورد

خـاکی شده است شانۀ تو تا برایِ ما            قـدری از آن عـبـایِ مطـهـر بـیاورد


هر شب کنارِ روضه‌ای از تو گداختیم            هـر نـالـه از تـو داغِ مُـکـرر بـیاورد

ما گـریه می‌کـنـیم بـیـایی و دستِ تو            سـنـگـی بـرای تُـربَتِ مـادر بـیـاورد

سر پیشِ این و آن نکنم خَم، تمامِ عمر            اربـاب رزق خـانـۀ نــوکـر بـیــاورد

اجـرِ تـمامِ زحـمـت ما را حـسین داد            هـنـگـامِ مـرگ چـنـد بـرابـر بـیاورد

پای حدیث منبر واعـظ نشین که بُرد            آنکس که دل به مجلس و منبر بیاورد

مـا دیـده‌ایـم لـطـف امــامِ رئــوف را            از مشهدش به روضه کـبوتر بیاورد

شد شام هشتم جگرت سوخت، تا حرم            بابـا چـگـونه ایـنـهـمـه اکـبـر بـیاورد

مــا داد مـی‌زنــیــم بــرایِ دلِ شــمـا            داغِ حـسـیـن دادِ تــو را در بــیـاورد

: امتیاز

مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمدجواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

غـافـلم، بـاز خـبـردارم کن            یوسف فـاطمه، بـیدارم کن

بـار سنـگـیـن گــنـاه آوردم            از سر لطف، سبک بارم کن


ای طبـیـبی که پی بیماری            نظـری بر دل بـیـمارم کن

آمدم تـوبه کـنم، پـاک شوم            مهربان، خالی از اغیارم کن

کمکم کن نروم سمت گـناه            با کتک هم شده وادارم کن

بین عـشاق حسین بن علی            بی‌بـهـایم، تو بـهـادارم کن

آمـدم بین عـزا جان بـدهـم            کـشـتـۀ قـافـلـه سـالارم کن

وسـط گـریه، میان روضه            لحـظه‌ای لایـق دیـدارم کن

بر غـم ذبح عـظـیم اصغـر            تا خود حـشر گرفـتارم کن

: امتیاز

مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در عاشقی، تحـمّلِ هجران به من رسید            سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید

کشتیِ دل، به نیل و فراتم به گِل نشست            از دوری‌ات، دو دیدۀ گریان به من رسید


هر روز شعـله‌های فـراقِ تو گُر گرفت            قـلبِ کباب و سیـنۀ سوزان به من رسید

دندان گرفـته‌ام جـگـرم را که خون شده            دردی که ره نداشت به درمان، به من رسید

جـانـم اگـر چه هـدیـۀ با ارزشـی نـبـود            شـکـر خدا نـگـاهِ سـلـیـمان به من رسید

باید فقط به سَر بزنم، چاره‌ای که نیست            دستی که مانده دور زِ دامان، به من رسید

گـفـتـم که مـی‌رسی و دل آبـاد می‌کـنـی            آخر چه کردم این دلِ ویران به من رسید

آشفـتـگی به خاطـر تو مَسلکِ من است            من شاکرم که حالِ پریشان به من رسید

خون‌ها به خاک ریخت و سَرها به نیزه رفت            تا اینکه ذکرِ نابِ “حَسَین جان” به من رسید

: امتیاز

مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمد مبشری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگر چه صفحۀ اعمال من سیه رنگ است            دلم برای تو یا صاحب الزمان تنگ است

ز لطف کن نـظـری ای کـریم بر حـالـم            کجا مجـالـست با گـدا تو را نـنگ است


به روی بـام تو خـوانم اگـر چه می‌دانـم            سزای مـرغ بد آواز عاقـبت سنگ است

امـان ز کـوتـهـی دسـت مـا و دامـن تـو            فغان ز راه درازی که رَهروش لنگ است

شباهت من مسکین و حضرتت این است            که بخت تیره چنان زلف تو سیه رنگ است

ز عمر خویش ندیدم به غیر غـم خیری            که دهر با من بیچاره بر سر جنگ است

صدای پای اجـل می‌رسد خـدا را شکـر            که این نوای رهائی مرا خوش آهنگ است

بـیـا و از قـفـس هـجـر خود رهـایـم کن            که این قفس به من آسمان نشین تنگ است

غــم فــراق تـو و داغ کـربـلایـم کُـشـت            عـنایـتی که غمت با دلم هـماهنگ است

: امتیاز

مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : روح الله پیدایی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

در بند معـصیت باز، آقا ببـین اسـیـرم            فکری به حال من کن، حالا که سر به زیرم

آقــا قـــبــول دارم، دردســرم بــرایـت            اما ردم نـکـن که، بـیـچـاره و فـقـیـرم


می‌تـرسم از شبی که، توبه نکرده باشم            در حین ارتکـاب، جـرم و خطا بمیرم

محـتاج یک نگـاهم، درمانده بین راهم            ای‌کاش که بـیافـتد، تـنها به تو مسـیرم

فرقی نکرده اینجا، بد یا که خوب باشم            در خانه راه دادی، گفتی که می‌پـذیرم

حالا که از فراقت، اشکم دوباره جاریست            پاکم کن و ببخـشم، ای سرور و امیـرم

با اذن مـادر تو، در روضه‌ها نـشـستم            تـا باز هـم بـراتِ، کـرب وبلا بـگـیرم

: امتیاز

مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای عـاقـبتِ کـار به دست تو؛ نگـاهی            این عمر گذشت و نشدم آنکه تو خواهی

تا مـنـتـظـر تو شـدنـم؛ راه زیـاد است            کو طاعت بی‌چون ز تو ای نور الهی


می‌خـواسـتم آقـا سـپـر جـان تـو بـاشـم            ای وای که خود تیر جفایم به تو گاهی

هـر بـار که تـو گـفـته‌ای اسـتـغـفـراللّه            بخـشـیـد خـدا از من بد عـهـد گـنـاهی

چون روز قـیام تو هـمین جـمعه بـیاید            من نـیـستـم آمـاده؛ نـشـانـم بـده راهـی

پیوسته تو در حال دعا بر من محـتاج            امـا به دعـای تـو مـنـم گـاه بـه گـاهـی

اینجور که من مـدعـی عـشق تو هستم            از تو خـبری نیست به اعـمال گواهی

تـو مـنـتـظـر لـشـگـر مـردان تـنـوری            من در پـی حـاجـات کـنـم نـاله و آهی

من یـوسف خـود را ته چـاهی برهـانم            برعکس تو دربارۀ من چشم به راهی

ای یوسف زهـرا به غـم یوسف زینب            با روضـۀ گـودال رسـان بـاز پـنـاهـی

با یـوسف گـودال بگـو پـیـرهـنت کو؟            ای بی‌کـفن حضرت زهـرا کفنت کو؟

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

می‌خـواستم ای آقا سپـر جـان تو باشم            ای وای که خود تیر جفایم به تو گاهی

مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : روح اله پیدایی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

از غـفـلـت زیـادم، خـیـلی دلم گرفـته            چون رفته‌ای ز یادم، خیلی دلم گرفته

دائـم هـوای من را، داری ولی منِ بد            دل را به تو نـدادم، خـیلی دلـم گرفـته


شرمـنده‌ام دوباره، چون که نبـودم آقا            محکـم در اعـتـقـادم، خیلی دلم گرفته

دائم اسیر نفـسـم، کمتر به یاد قـبر و،            جان دادن و معـادم، خـیلی دلم گرفـته

با دست خالی‌ام باز، رو کرده‌ام به سویت            آقـا بـرس به دادم، خـیلی دلم گـرفـتـه

ای کاش که ببینم، یک لحظه‌ای سرم را            بر زانـویت نـهـادم، خیلی دلـم گرفـته

کـربـبـلایی‌ام کـن، من را بـبـر کـنـارِ            دلـدارم و مـرادم، خـیـلی دلـم گـرفـته

: امتیاز